فیروزه فیروز - عکس سندی گویا

عکس از نگاه آرشیو

فیروزه فیروز - عکس سندی گویا

عکس از نگاه آرشیو

معرفی انجمن های عکاسی

برخی از انجمن های عکاسی به شرح زیر معرفی میشوند:

ادامه مطلب ...

مکتب رمانتیسم در عکاسی

 

  سبک رمانتیسم در عکاسی با پیروی از تمامی ویژگی های این مکتب در ادبیات و نقاشی به منصة ظهور رسید، اما هیچگاه مانند ادبیات، موسیقی یا مانند امپرسیونیسم، به صورت سبک جداگانه ای مطرح نشد.  

ادامه مطلب ...

امپرسیونیسم در عکاسی

 

  عکاسان پیرو  این سبک، معتقد به نوعی مبانی زیبایی شناسی تصویری در هنر عکاسی بودند. به طورکلی، امپرسیونیست ها معتقدند که ریتم فیلم و عکس دارای قدرت برانگیزاننده رویا است و این رویا گونگی در عکس هایی به این شیوه با دخل و تصرف عکاس نمود عینی پیدا می کند. در اوج رواج این سبک، مشخصات ظاهری خاصی بروز کرد، از جمله ریتم تصویری نرم و نگرش ایجازی به اشیا. هدف اصلی این سبک، رسیدن به افکار و احساسات موجود، ولی نادیدنی بود.

ادامه مطلب ...

مکاتب عکاسی: کوبیستی

کوبیسم با همزمان کردن نقاط دید مختلف  ، یکپارچگی قیافه اشیا را به هم میزند و به جای آن شکل تجریدی ( آبستره ) را ارایه می کند ؛ بدین معنا که عکاس کوبیست اشیا را در آن واحد از زوایای مختلفی می بیند، اما تمامی تصویری را که دیده است به ما نشان نمیدهد، بلکه فقط عناصر و اجزایی از آنها را انتخاب و روی سطح دو بعدی تصویر می نمایاند. از این روست که یک اثر کوبیستی ، مغشوش ، درهم و غیر طبیعی جلوه می کند. بنابراین عکاس کوبیست که دیگر در بند یک نقطه دید واحد ( مانند عکاسی رئال ) نیست ، می تواند هر شیئی را نه به عنوان یک قیافه ثابت بلکه به صورت مجموعه ای از خطوط، سطوح و رنگها ببیند و با ترکیب این ابعاد عکس کوبیستی ارایه کند.

سمبولیسم در عکاسی

 عکاس سمبولیست قواعد و ساختار طبیعی درون کادری را به هم می ریزد تا معنایی را با استفاده از نماد به مخاطب القا کند ؛ مثلا نشان دادن ساعت در گوش های از یک کادر در معنای گذر عمر و زمان، یا به کارگیری نمادهای شناخته شده ای مانند صلیب ، برگ زیتون و یا حتی استفاده از بناهای خاص معماری شناخته شده برای بیان یک مکان خاص ( میدان آزادی به عنوان نماد شهر تهران یا برج ایفل نماد پاریس) . عکاس سمبولیست قوانین را در هم می شکند.  

مکاتب عکاسی

در مورد سبک ها و دوره ای هنری و تاریخی زیان بارترین فرضیه این است که گمان کنیم مجموعه قوانین ثابتی وجود دارد که به کمک آن بتوان هنر را از غیر هنر تشخیص داد و بر اساس همان قوانین ارزش و منزلت هر اثر هنری را به دقت درجه بندی کرد.

خواص مطلق هنر بر آدمی پوشیده مانده است و هیچ کس نمی تواند مستقل از تاثیر زمان و محیط درباره آثار هنری داوری کند . تعریف هنر به همان اندازه دشوار است که تعریف وجود آدمی.اثری را که صرفا با کمال مهارت و کوشش و تکنیک ساخته شده است نمی توان هنر دانست، مگر آنکه جهشی از تخیل در آفرینش آن به کار رفته باشد.میکل آنژ درباره روش کار خود می گوید:" آزاد ساختن هیکل آدمی از مرمری که آن را در خود زندانی کرده است".هرکس میتواند خود را بالقوه هنرمندی تصور کند. آنچه هنرمندان واقعی را از یکدیگر متمایز می سازد آرزوی " جستوجو کردن " نیست، بلکه استعدادی اسرار آمیز به " یافتن" است. اصالت همان چیزی است که هنر را از صنعت متمایز میسازد. اصالت همیشه نسبی است و اثر هنری کاملا اصیل وجود ندارد. در حقیقت به هیچ هنرمندی نمی توان روش آفرینندگی را آموخت ، بلکه فقط می توان به وی تعلیم داد که چگونه در میان هیجانات و تجربیات آفرینندگی ، راه خود را پیدا کند . در عصر امروز که همه ارزش ها مورد تردید قرار گرفته اند ، پژوهنده خود را با نوع تازه ای از پیوستگی مواجه می یابد ، یعنی جریانی مداوم از نهضت ها و ضد نهضت ها. این " گرایشها " که در زبانهای اروپایی با واژه هایی ختم شده به پسوند " ایسم" (ism  )  قالب معنی می پذیرند ، مرزهای ملی و نژادی و ترتیب تاریخی را در می نوردند و به جای آنکه هر یک مدتی دراز در مکانی معین حکومت کنند ، با انگاره هایی سخت متغیر بر ضد یکدیگر به رقابت بر می خیزند و یا در هم جذب و مستهلک می شوند. بنابراین، آوردن سبک ها بیشتر بر اساس نهضت ها خواهد بود تا کشورها . تنها از این راه می توانیم اثبات کنیم که در پژوهش خود این واقعیت را به رسمیت شمردهایم که "هنر نوین" با وجود تمامی اختلافاتش به اندازه "علم نوین" جنبه بین المللی دارد. در این گزارش به بررسی سبکها و شیوه های عکاسی خواهیم پرداخت.